محل تبلیغات شما



ازجمله موضوعاتی که از قرآن کریم می توان استخراج کرد وحول محور آن به بحث نشست مسئله شکایت خداوند از برخی بندگان در قرآن است یکی از این آیات است که خداوند متعال می فرماید:

ومن الناس من یعبد الله علی حرف.» وبرخی مردم خداوند را ظاهرا عبادت می کنند اما عبادتشان به مرحله خود سازی ومراقبه نرسیده به عبارتی با نماز وعبادتشان زندگی نمی کنند ونماز زندگی ساز نیست صرفا به نماز به چشم تکلیف نگاه می کنند اما نه نماز را مقدمه سلوک قرار داده اند ونه  آن را نتیجه سلوک احساس کرده اند این گونه افراد با معرفت عبادت نمی کنند چراکه عبادت با معرفت یعنی همان عبادت عارفانه واگر کسی خدا را شناخت عاشق خدا می شود و عاشقانه مناجات می کند وبر محور رضایت او حرکت می کند وهر کاری را که احساس کند باعث جدایی از خدا ومانع درک عبادت عاشقانه می شود را ترک می گوید یعنی وجود این افراد را عبادت ومعرفت وعشق به خدا و توحید ناب بر نکرده است وروزها بر آن ها می گذرد که از این چشمه با برکت و روح نواز بهره نگرفته ومست صبوی دوست نشده اند.

 


نظام خانواده ابدا به معنای جمع بودن عده ای صرفا زیر یک سقف نیست بلکه به معنای اطاعت کردن فرزند از والدین و زوجه از زوج است اما فرقش با فرهنگ غرب این است که این اطاعت مستبدانه نیست بلکه لا اطاعه للمخلوق فی معصیه الخالق» اطاعت ویکی شدن اراده دریک نظام خورد بنام نظام خانواده است.

 


فخر رازی منکر نزول ایه ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و.» درشان اهل بیت علیهم السلام شده است وآیه را کلی می داند

اولا:طبق تاریخ چه اتفاقی افتاده که ایه نازل شده تاریخ گواه است که اهل بیت انفاق کردند.

ثانیا:قضیه یا ذهنی است که بحث ما نیست یاخارجیه است که مفهوم ذهنی بر موجودات خارجی تطبیق داده شود که طبق حرف فخر رازی این باید درست باشد که هرکس انفاق کند همین مدح وفضیلت را داشته باشد یا شخصیه است که بر همان مورد خاص منطبق شود که نظر ما همین است چرا دیگرانی انگشتر دادند اما ایه نازل نشد لذا حرف فخر رازی درست نیست.

مضمون کلام  استاد/تفسیر سوره انسان


گاهی ملحدین شبهه کنند به اینکه خدا یا از شیء خلق کرده که آن شیء مخلوق او نیست واز دست او خارج است یا از لاشیء خلق کرده که شبهه خلقت از عدم بوجود آید.

غافل از اینکه خدا نه از لا شیء ونه از شیء خلق نکرده بلکه خلقت خدا لامن شیء بوده است.

 


بسم الله الرحمن الرحیم

شاید گاهی از میان عده ای به ظاهر درس خانده سخنانی بروز داده شود که باعث آزرده خاطر شدن دیگران می شود چراکه برخی درمورد علومی که تخصص ان را ندارند ابراز نظر کرده وایجاد دل ازردگی می کنند.

یکی از این علوم فقه و علم دیگر اصول است که از قدیم الایام درس ثابت حوزه های علمیه بوده است وتا کنون ادامه دارد اما عده ای با تاکید بر اینکه فقه واصول فقه اکبر نیست وباید علوم دیگری چون کلام اصل قرار بگیرد چراکه شبهات ذهن جوانان زیاد شده و نیاز به فقه کمتر شده یا اینکه مگر ما چند مجتهد نیاز داریم  در بی بی لرزش نشان دادن این دسته از علوم اند غافل از اینکه:

1.فقه واصول تنها علومی اند که اگر بوسیله آنها فرد به اجتهاد برسد نظریه بردازی در زمینه همه علوم حتی علوم غیر حوزوی رخ خواهد داد و چنین توانی در سایر علوم نیست.

2.به گفته برخی علما مانند رهبری فقه واصول ستون فقرات حوزه علمیه است ولذا طلبه ای که بدون ابزار فقه واصول قوی و قوه  استنباط وحل مسائل  نو  وارد علوم دیگر شوند جز محفوظات ذهنی که یک مدرک گرا هم ممکن است داشته باشد چیز خاص دیگری عائد او نخواهد شد.

3.فقه و اصول تنها علومی اند که می توان بواسطه انها درهمه عرصه های علمی مانند:اخلاق،ت،فرهنگ،اقتصاد و. ورود نمود وحرف تازه ای از زبان اسلام به جامعه عرضه کرد

4.فقط فقها نائبان عام امام زمان عجل الله در زمان غیبت می باشند.

البته باید توجه داشت که حقیر در صدد نفی علوم دیگر نیستم بلکه علوم دیگر بعد از فقه واصول باید خوانده شود چراکه نگاه به ه علمی بعد از فقه و اصول نگاهی موشکافانه خواهد بود.

والسلام علی من اهتدی


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها